بيانات در ديدار جمعی از بسیجیان1378/06/10
قبل
از هر سخنى، من لازم مىدانم از يكايك شما برادران و خواهران عزيز تشكّر
كنم كه امروز اين اجتماع عظيم را تشكيل داديد؛ شما جوانان بسيجى و سپاهى و
جوانان مؤمن كه آگاهى را با احساس مسؤوليت و شور و شعور همراه كرديد. شما
صَفوه و زبده جوانان اين روزگار و جامعه ما هستيد؛ كمااينكه جوانان كشور
ما، امروز مجموعاً بهترين جوانان كشورهاى جهان - تا آنجايى كه ما
مىشناسيم - هستند. لازم است تشكر و اخلاص خودم را به شما جوانان عزيز و
اين مجموعه مؤمن و پرشور عرض كنم. البته بهانهى ديدار ما اين بود كه
برادران سپاهى و بسيجى در اين بخش از مرزهاى طولانى، توانستهاند خدمت
بزرگى انجام دهند و امنيت ايجاد كنند. بحث امنيت، بحث مهمّى است و من لازم
دانستم از نيروهايى كه در ماههاى گذشته، با زحمات فراوان و فداكاريهاى
ارزنده و برجسته توانستند اعاده امنيت كنند و به بركت آنها در اين منطقه
امنيت مستقر شود، تشكّر كنم. اين اجتماع عظيم شما، بنده را وادار مىكند كه
درباره امنيت - كه امروز يكى از مقولات اساسى جامعه و كشور ماست - چند
كلمهاى عرض كنم:
امنيت، نعمت بزرگى است. در قرآن هم راجع به امن و
امنيت سخن رفته است. در هر جامعهاى، زمينه لازم براى پيشرفتهاى مادّى و
معنوى، امنيت است. البته افراد برجستهاى هستند كه در فضاهاى ناامن هم
كارهاى بزرگى انجام مىدهند؛ در زير فشار اختناق رژيمهاى ظالم و ستمگر -
همانگونه كه قبل از انقلاب در اين كشور بود - كسانى بودند كه در همان
ناامنى هم كارهاى بزرگى مىكردند؛ ليكن شرط حركت عظيم اجتماعى براى يك ملت،
در درجهى اول «امنيت» است. امنيت هم انواعى دارد؛ يكى از آنها امنيت
نظامى و انتظامى است كه شما ملاحظه مىكنيد در بعضى از مناطق عالم، از لحاظ
نظامى و انتظامى ناامنى هست. اين، بخشى از مقوله امنيت است. امنيت سياسى و
اقتصادى و فكرى و عقيدتى هم داريم كه همه اينها مقولات بسيار با اهميتى
است. من سرفصلها و جملاتى را عرض مىكنم كه لازم است شما جوانان عزيز، ذهن و
فكر خودتان را وارد اين مقوله كنيد تا انشاءاللَّه براى استنتاجهاى
كلّىِتان مفيد باشد.
اگر بخواهيم درست تشخيص دهيم كه براى پيشرفت
يك كشور، امنيت چقدر اهميت دارد، از برخورد دشمن با مقوله امنيت، مىشود
اين را فهميد. وقتى انقلاب پيروز شد، در واقع يك مانع بزرگ از مقابل ملت
ايران برداشته شد كه بتواند در ميدانهايى كه در طول صدسال، صدوپنجاه سال
عقب مانده بود، جبران عقب ماندگيهاى گذشته را بكند. نظام اسلامى آماده بود
كه هدايت مردم را در پيشرفت در همه اين ميدانها برعهده گيرد و ملت ايران در
زمينه علم و صنعت و خودكفايى و در زمينه مسائل فكرى و عملى و مادّى و
معنوى، به حركت عظيمى دست بزند و آن را شروع كند. اولين كارى كه دشمنان
براى سنگاندازى در اين راه انجام دادند، ايجاد ناامنى بود؛ يعنى مرزهاى ما
را ناامن كردند. ببينيد؛ اين نكته خيلى اساسى و مهمّى بود. همان دشمنانى
كه انقلاب عليه آنها بود؛ همان قدرتهايى كه تا آنجا كه توانسته بودند، سعى
كرده بودند نگذارند اين انقلاب پيروز شود، بعد از آن كه انقلاب پيروز شد،
براى مقابله با آن، از حربه ايجاد ناامنى عليه اين ملت و اين انقلاب
استفاده مىكردند. در درجه اوّل، در اين منطقه نزديك خراسان - حدود
تركمنستان - و در منطقه كردستان و غرب و شمال كشور و نيز مناطق ديگرى در
جنوب - منطقه خوزستان - با تحريك قوميتها، شروع به مفسدهانگيزى و
ايجادناامنى كردند؛ ولى نظام اسلامى بر اينها فائق آمد. آن روز همين
بسيجيان و همين جوانان مؤمن مثل شما، به همين مناطق گوناگون - چه در خراسان
و چه در مناطق ديگر - رفتند، سينه سپر كردند، فداكارى نمودند و توانستند
امنيت را برگردانند؛ يعنى در واقع توانستند ريشه فتنه را در مناطقى خشك
كنند. دشمنان قبلاً فكر مىكردند كه با ايجاد ناامنى خواهند توانست انقلاب
را به زانو درآورند؛ اما ديدند كه نشد. لذا جنگ را تحميل كردند. ناامنىاى
كه از يك جنگِ تمامعيار براى كشور بهوجود مىآيد، خسارتبارترين و
سختترين و سنگينترين ناامنيهاست. اينها اين كار را كردند. رژيم عراق را به
جنگ، به آتش افروزى، به حمله به مرزها از طرف غرب كشور وادار كردند. مسأله
هم به جنگ بين دو ملت و با امكانات دو كشور محدود نماند؛ بلكه تمام
امكاناتى را كه عراق توانايى جذب آن را در اين جنگ داشت، به سمت عراق
سرازير كردند!
ببينيد؛ عزيزان من! جوانان! اين مطالبى كه من به شما
عرض مىكنم، جزو بيّنات و واضحات فضاى عمومى كشور در پانزده سال قبل است.
در پانزده سال قبل، اين حرفهايى كه الان عرض مىكنم، براى هيچكس در اين
كشور تازگى نداشت؛ چون همه با تمام وجود آن را لمس مىكردند؛ اما امروز نسل
جوانى كه آن روز را بهدرستى لمس و درك نكرده، در ميدان است. ناامنى
تبليغاتى و ناامنى سياسى از طرف دشمن بهقدرى پرفشار است كه مىخواهد مانع
شود و نسل جوانِ امروز، اين حقايقى را كه ده سال قبل، پانزده سال قبل جزو
واضحات بود، انكار كند و پوشيده بدارد. من مىخواهم ذهن شما نسل جوانِ
امروز را به اين حقيقت متوجّه كنم كه حتّى حقايقِ به اين روشنى را - كه
براى كسانى كه آن روز در اين مملكت صحبت مىكردند و امروز هم اكثر مردم
مملكت را تشكيل مىدهند، چيزهاى جديدى نيست - دشمن مىخواهد با حمله سنگين
تبليغاتى و سياسى خود بپوشاند. آن روز به نفع عراق كه با ما وارد جنگ شده
بود تا مرزهاى ما را ناامن كند، همه قدرتهايى كه در دنيا مىتوانستند در
اين زمينه كارى بكنند، وارد شدند. عدّهاى - يا ناخردمندانه و يا خائنانه -
مىخواهند از ياد اين ملت ببرند كه دشمنىِ رژيم امريكا با ملت ايران، چقدر
براى اين ملت خسارت ايجاد كرده است و هنوز هم خسارت ايجاد مىكند؛
مىخواهند اين را انكار كنند! همين رژيم امريكا - كه آن روز ما به صورت
تحليل مىگفتيم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ريز آن منتشر شد - به
عراق كمك كرد؛ كمك الكترونيكى، كمك تسليحاتى، كمك در روشهاى جنگيدن، كمك
مالى، كمك مستقيم و غيرمستقيم! ناتو هم كمك كرد؛ بسيارى از كشورهاى عربى هم
كمك كردند؛ براى اينكه بتوانند با فشار ناامنى، نظام انقلابى را از پا
بيندازند و يا به زانو درآورند. باز هم همّت جوانان اين مملكت، دلهاى پاك و
با ايمان اين كشور، همين بسيج، همين سپاه، همين ارتش، همين انسانهاى مؤمن و
پاكنهادى كه در پشت جبههها كانونِ همّت را گرم نگه مىداشتند، توانست بر
تمام توطئههاى دشمن فائق آيد و به رژيم مهاجم و به همه پشتيبانانش - از
امريكا و شوروىِ آن روز و ديگران - تودهنى بزند و ملت ايران را بهعنوان
قهرمان اين برهه، در مقابل چشم جهانيان قرار دهد و امنيت را بهعنوان
بزرگترين نعمت به اين مملكت برگرداند؛ مرزها را آرام كند و براى شهرهايى كه
زير بمباران بودند - كه در دوران جنگ، تقريباً نيمى از جغرافياى اين كشور
در زير بمباران بود - اعاده امنيت كند؛ براى زن و مرد، براى كاسب، براى
عالم، براى دانشجو، براى كارگر، براى سياستمدار، براى رئيس، براى مرؤوس و
براى همه كسانىكه به امنيت نياز دارند، امنيت ايجاد كند؛ حتى براى آنهايى
كه ناشكرانه اين امنيت را انكار مىكنند. بنابراين، دلهاى با ايمان و عزم
ايمانى و راسخ اين جوانان، امنيت را براى همه مردم بهوجود آورد.
البته
دشمن مأيوس نبوده است؛ الان هم مأيوس و منصرف نيست. اگر ما خيال كنيم كه
دوران ايجاد امنيت نظامى و انتظامى تمام شده است، برداشت درستى نيست. دشمن
هرجا بتواند، ايجاد ناامنى مىكند. هر وقت دشمن بتواند، ناامنى نظامى و
انتظامى را بر اين ملت تحميل مىكند؛ كمااينكه ديديد يك بهانه كوچك يافتند
و يا درست كردند و در همين ايام تيرماه، در تهران ايجاد ناامنى كردند. يا
بهانه را خودشان درست مىكنند، يا اگر فرض كنيم بهانه را آنها درست
نمىكنند، بهانه كوچكى مىيابند تا ايجاد ناامنى كنند؛ به خيابانها بيايند،
شيشه بشكنند، مغازه آتش بزنند، ماشين آتش بزنند و مردم را تهديد كنند!
بنابراين، دشمن از ايجاد ناامنى مأيوس و منصرف نيست. اينكه عدّهاى
بيايند، لزوم وجود و اهميت عناصر و عوامل مؤمنى را كه ضامن امنيتند و از
اوّلِ انقلاب تا امروز هم نشان دادهاند كه امنيت را براى اين ملت بهوجود
مىآورند، انكار كنند، اين يا نابخردانه و يا خائنانه است؛ از اين دو حال
خارج نيست. وجود نيروهايى كه بتوانند براى اين ملت و اين كشور و براى هر
فعاليت سازنده و حياتى در اين مملكت امنيت به وجود آورند، براى هر ملتى مثل
هوا و آب ضرورى است. عدّهاى مىخواهند اينها را انكار كنند. نيروهاى
نظامى و انتظامى و بسيج عمومى مردم ما، مؤمن و با اخلاصند و به عنوان
پشتوانهاى كه هيچ خدشهاى در آن راه ندارد، محسوب مىشوند. نيروهاى نظامىِ
با اخلاص ما - سپاه و ارتش - الحمدللَّه كم نيستند. اينها سازمانهاى مبتنى
بر ايمانند. در اين بحثى نيست؛ اما فرق است بين آن نيروهايى كه به عنوان
وظيفه سازمانى وارد ميدان دفاع مىشوند، با نيروهايى كه به دنبال وظيفه
ايمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد ميدان
مىشوند. اين بسيج است. انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براى
كشور است. ما در ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم، كميتمان لنگ بود. در
دوران بعد از پايان جنگ هم اگر بسيج نمىبود و اگر امروز هم نباشد، كميت
اين انقلاب و اين نظام و همه حركتهاى سازنده اين كشور لنگ است. انكار بسيج و
بىاحترامى به آن، يا نابخردانه است، يا خائنانه است. تا زمانى كه براى
اين كشور امنيت لازم است و تا وقتى كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج
دارد - يعنى هميشه؛ چون هميشه احتياج به امنيت هست - به نيروى بسيج، به
انگيزه بسيجى، به سازماندهى بسيجى و به عشق و ايمان بسيجى احتياج هست.
امنيت
سياسى هم يك نوع از امنيت است. البته اين روزها بحث امنيت اقتصادى هم مطرح
است؛ كه حرف درستى هم هست و ما هم آن را تأييد مىكنيم. ما هم درباره
امنيت اقتصادى در اين كشور، اعتقاد راسخ داريم كه بايد طورى باشد كه در اين
كشور، كار اقتصادى، حركت اقتصادى، تلاش اقتصادى، رونق اقتصادى و سازندگى
اقتصادى - از هر نوعش - امكانپذير باشد و كسانى كه اراده اين كار را
دارند، با امنيت بتوانند اين كار را انجام دهند. بحمداللَّه، هم دستگاه
قضايى و هم دستگاه اجرايى بر اين مطلب توافق كردند و من هم به آنها كمك
خواهم كرد تا بتوانند اين مقصود را كه براى كشور مهمّ است، انجام دهند. اما
اين نكته را بگويم: مبادا كسى خيال كند كه ايجاد امنيت اقتصادى، يعنى باز
گذاشتن راه براى مفتخورهاى اقتصادى، سوءاستفادهچيهاى اقتصادى و زالوهاى
اقتصادى! امنيت اقتصادى، به معناى اين نيست كه قوانين و مقرّرات سالم كشور،
نديده گرفته شود. امنيت اقتصادى يعنى اينكه انسانها و آحاد مردم اين
كشور، از هر قشرى، بخواهند كار اقتصادى بكنند - چه كار صنعتى، چه كار
كشاورزى، چه سرمايهگذارى، چه تجارت - بدانند كه كسى مزاحم آنها نخواهد شد؛
اما اين معنايش آن نيست كه آن كسانى كه چه در دوران جنگ و چه در دوران
سازندگى، توانستند از پيچ و خمهاى اقتصادى استفادههاى نامشروع بكنند و
ثروتهاى نامشروع به وجود آورند، اين امكان را داشته باشند كه بتوانند چنين
حركت نامشروعى را به عنوان امنيت اقتصادى انجام دهند. معناى امنيت اقتصادى،
هُرهُرى مسلك بودن در مسأله اقتصاد نيست؛ معنايش ميدان دادن به زرنگها و
سوءاستفادهچيها و كسانى كه منتظرند از هر فرصتى براى پر كردن كيسه خود از
راه نامشروع - نه راه مشروع - بهره ببرند، نيست؛ اين را توجّه داشته باشند.
هر نوع سرمايهگذارىاى كه قانون آن را اجازه دهد، بايستى امنيت داشته
باشد. تصوّر هم نشود كه تا بهحال ناامنى اقتصادى از ناحيهى مسؤولان كشور
يا بخشهاى قانونى كشور بوده است؛ نخير، ناامنى اقتصادى هم بيشتر از قِبَل
آدمهاى سوءاستفادهچى بوده است. هر جا كه يك سوءاستفادهچى هست، يك نوع
اختلال در كارها هست و يك طور ناامنى هم وجود دارد. بنابراين، امنيت
اقتصادى هم مسأله مهمّى است و ما هم به آن اعتقاد داريم.
و اما
امنيت سياسى. امنيت سياسى معنايش اين است كه تفكّرات و معارف سياسى در
جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دوگونهگويى و دوگونهانديشى باشد.
معنايش اين است كه كسانى كه متصدّى بيان مسائل سياسى براى مردم هستند،نسبت
به مردم امانت بهخرج دهند. معنايش اين است كه كسانى كه متصدّى نوشتن و پخش
كردن و منتشر كردنِ معارف فكرى جامعه هستند، دروغ نگويند، فريب ندهند،
تقلّب نكنند و در طعامى كه علىالظّاهر شيرين هم هست، زهر مخلوط نكنند؛ اين
امنيت سياسى است. آن قلمى كه برمىدارد بيست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و
فداكارانه اين ملت را در مقابله با قدرتهاى زورگوى چپاولگرِ دشمنِ ظالم
انكار مىكند، اين امنيت سياسى كشور را به هم مىزند و ناامنى فكرى ايجاد
مىكند. آن كسى كه در داخل كشور، با استفاده از امكاناتى كه قانون و
بيتالمالِ اين مردم در اختيار او گذاشته است، برمىدارد خواستههاى
دولتمردان و سياستمداران فلان كشور دشمن را توجيه مىكند و با قالبهاى
علىالظّاهر پسنديده، به خورد يك عده مىدهد، اين ناامنى سياسى و فكرى
ايجاد مىكند. اين هم مثل همان دزد سرگردنه است - فرقى نمىكند - مثل همان
اشرار لب مرز است. آنها مگر چه كار مىكنند؟ آنها هم جنس قاچاق مىآورند و
جوانان مردم را دچار انواع بدبختيها و بيماريها و اعتياد مىكنند. آنكه
اين كار را مىكند، از او كه كمتر نيست؛ اگر خطرناكتر نباشد! اينها ذهنها
را منحرف و گمراه مىكنند. بنده درباره مطبوعات و نوشتنها، صحبتهاى زيادى
كردهام. هيچكس هم نمىتواند منكر اين بشود كه بنده طرفدار فكر آزاد، قلم
آزاد، بيان آزاد و معارف منتشر شده گونهگون در اين كشورم؛ اعتقاد من اين
است. من مىگويم بايستى افكار و آراء و سلايق مختلف در كشور، به صورت صحيح و
درست مطرح شود؛ اما گفتنِ معارف گوناگون يك حرف است، دروغ گفتن به مردم و
دروغ نوشتن و تحريف كردن حقايق و بلندگوى دشمن شدن، حرف ديگرى است؛ آنچه كه
من درباب مطبوعات نمىتوانم قبول كنم و بپذيرم، اين دومى است.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
2 | 650 | samankhdadady |
![]() |
1 | 754 | picasso |
![]() |
2 | 896 | sami |
![]() |
11 | 2263 | montazer |
![]() |
2 | 1768 | master-mind |